نویسنده: جنیفر گونزالس مترجم: مریم بابائی
من همیشه به قدرت یک سنجه خوب و واضح برای کمک به دانشآموزان برای درک نحوه ارزیابی کارشان اعتقاد داشتهام. به عنوان یک معلم زبان انگلیسی، من حتی نمی توانم تصور کنم که یک نوشته را بدون سنجه ارزیابی کنم. اما همه سنجه ها یکسان نیستند: برخی از آنها میتوانند آشفتگیهای پیچیدهای را ایجاد کنند که دانشآموزان را تحت تأثیر قرار میدهد، در حالی که برخی دیگر میتوانند به قدری مبهم باشند که کارآمدی خود را از دست بدهند. در حالت ایدهآل، همه معلمان دوست دارند همیشه از مؤثرترین سنجه ها استفاده میکنند، اما ما هنوز کاملاً به این توانمندی نرسیدهایم.
دو معلم زبان انگلیسی – تایلر رابلین و جف فریدن – این ایده را توسعه دادند (اول تایلر، سپس جف) و آن را ابرسنجه نامیدند.
راه به جایی نبردن با سنجه سنتی
این داستان با تایلر رابلین، معلم انگلیسی دبیرستانی از سانی ساید، واشنگتن شروع می شود. پس از چندین سال کار با سنجه سنتی چهار ستونی، رابلین متوجه شد که بیشتر می خواهد. او می گوید: «من میدانم که سنجه ها مهم هستند، میدانم که ارزشی در آنها وجود دارد، اما آنطور که واقعاً می خواهم بر دانشآموزانم تأثیر بگذارد، نیست.»
او دو مشکل اصلی را در رابطه با سنجه سنتی عنوان می کند:
۱٫ قطعیت
سنجه های چهار ستونی که رابلین استفاده می کرد چیزی جز توصیف سطوح مهارت دانش آموزان نبود و این کار به گونه ای انجام می شد که از رشد آینده دانش آموزان جلوگیری می کرد. رابلین میگوید: «سطوح قبلی اغلب شبیه به انگ زدن بود. ” اینها همه چیزهایی هستند که من نمی توانم انجام دهم. من در این کار ضعیف هستم!
سطوح بعدی بهتر بودند: خوب اینجاست و بد اینجاست. وقتی به دانشآموزان بازخوردی این چنینی میدادم آن ها این پیام را در یافت نمی کردند که: شما در مرحله ابتدایی این فرآیند یادگیری هستید. عوض آن این پیام را دریافت میکردند که: تو در این کار خوب نیستی! وقتی شما بازخوردی این چنینی را به دانشآموزی میدهید، آنها خرد می شوند و تقریباً بلافاصله انگیزه آن ها از بین می رود.»
۲٫ شفافیت
رابلین میگوید: «اساساً دانش آموزان می گفتند: من به نوعی آن را میفهمم، تا حدودی متوجه شدم، بیشتر آن را فهمیدم. «و برای یک دانشآموز، این به چه معناست؟ مرجله بعدی چیست؟ بعد کجا بروم؟» برای دانشآموزی که واقعاً آن مفهوم بخصوص را درک نکرده، «آنها راهی برای یادگیری ندارند. آنها واقعاً نمی دانند از کجا باید شروع کنند.»
او شروع به تجسم نوع متفاوتی از سنجه کرد، که در واقع به پیشرفت دانش آموزان کمک می کند. آنچه را که آنها قبلاً میتوانستند انجام دهند را به صورت مشخص بیان می کند و سپس مهارتهایی را که برای پیشرفت به آنها نیاز دارند را به آنها نشان می دهد.
وقتی به دانشآموزان بازخوردی این چنینی میدادم آن ها این پیام را در یافت نمی کردند که: شما در مرحله ابتدایی این فرآیند یادگیری هستید. عوض آن این پیام را دریافت میکردند که: تو در این کار خوب نیستی! وقتی شما بازخوردی این چنینی را به دانشآموزی میدهید، آنها خرد می شوند و تقریباً بلافاصله انگیزه آن ها از بین می رود.»
تصور یک سنجه پیشرفته
رابلین شروع به آزمایش رویکرد جدیدی کرد: جایگزین کردن توصیفگرهای ایستا در سنجه های خود با شیوه اب که مترقی تر بود. او از این سبک سنجه به عنوان پیشرفت یادگیری یاد کرد.
تصویر زیر تفاوت را نشان می دهد. برای ساده نگه داشتن همه چیز، این مثال فقط بر روی یک ردیف در یک سنجه متمرکز است که شامل معیارهایی برای استفاده از کاما با حروف ربط هماهنگ است.
در سنجه بالا – که به سبک سنتی انجام می شود – معیارها به طور مبهم مهارت های دانش آموز را از نظر تعداد اشتباهات آنها نشان می دهد. هیچ اطلاعاتی در مورد اینکه چه مهارت هایی را توسعه دهند و چگونه بهتر شوند به آنها نمی دهد.
در سنجه پایین – که به عنوان پیشرفت یادگیری نامیده می شود – معیارها بر حسب چیزهای مشخصی که دانش آموز می تواند انجام دهد، چیزهایی که به بهبود آنها کمک می کند بیان شده است.

در این مثال، و در بسیاری از سنجه های دیگر رابلین، این نمایش های ملموس از سطوح پایین بلوم شروع می شود، جایی که دانش آموزان به سادگی در حال تعریف و شناسایی هستند، و به کارهای سطح بالاتری می روند که در آن اعمال، ارزیابی و تولید مد نظر قرار می گیرد.
۳٫ پویا کردن سنجه
اگر سنجه دیجیتال باشد، معلمان همچنین میتوانند یک لایه اضافی اضافه کنند که مهارتهای موجود در روبریک را به منابعی که این مهارت را آموزش میدهند پیوند دهند، بنابراین دانشآموزان را قادر میسازد تا فوراً پیشرفت کنند.
با اضافه شدن این هایپرلینک ها، اکنون سنجه به HyperRubric تبدیل می شود.
تفاوت را در مثالهای زیر ببینید، که مهارتهای دانشآموزان را در تحلیل رشد شخصیت در یک متن ارزیابی میکند. سنجه بالا سنتی است، با توصیف گرهای مبهم مهارت در سطوح مختلف. نسخه پایین، HyperRubric، نه تنها مهارتهای جزئی بیشتری را ارائه میدهد که دانشآموزان میتوانند برای توسعه آن ها کار کنند، بلکه حاوی پیوندهایی به ویدیوها، مقالات و مدلهایی است که به دانشآموز میآموزد که چگونه آن مهارتهای فرعی را به کار گیرد.

۴: اجرای سنجه در یک کلاس درس واقعی
اکنون که متوجه شدیم ابر سنجه چیست، احتمالاً واضح است که چقدر می تواند مفیدتر از یک سنجه سنتی باشد. با این حال، اگر فقط در پایان یک چرخه یادگیری از آن به عنوان ابزاری برای ارزیابی کار انجام شده استفاده کنیم، ارزش آن همچنان محدود خواهد بود.
در حالت ایدهآل، HyperRubric در یک چرخه بازخورد، تأمل و تکرار استفاده میشود، جایی که دانشآموزان میتوانند از آن برای کار فعالانه روی توسعه مهارتهای خود استفاده کنند.
یکی از نمونه های آن نحوه استفاده جف فریدن از آن است.
فریدن، یک معلم دبیرستان در جنوب کالیفرنیا است همانطور که به ایده ابرسنجه گوش میداد، متوجه شد که این نوع متفاوت سنجه برای تغییری که سعی میکرد در آموزش نوشتن ایجاد کند، عالی است.
فریدن توضیح می دهد: «به مدت ۱۳ سال، من محصول نهایی را ارزیابی می کردم. من یک سنجه (سنتی) داشتم که در انتها استفاده می شد. بنابراین واقعاً فقط روی نمره تأثیر داشت. و کاملا اعتراف می کنم، من از آن برای توجیه نمراتی که روی کاغذها می گذاشتم استفاده می کردم. امید این بود که این بازخورد در نوشته بعدی آنها منعکس شود. اما واقعاً این چیزی نیست که اتفاق افتاد. شاید گاهی اوقات برای چند دانش آموز اینطور باشد، اما در بیشتر موارد فقط مطمئن می شدم تا بقیه بفهمند چرا نمره نوشته آن ها کم شده است.»
و کاملا اعتراف می کنم، من از آن سنجه برای توجیه نمراتی که روی کاغذها می گذاشتم استفاده می کردم!
اخیراً او رویکرد خود را تغییر داده است، او به دانشآموزان یک فعالیت نوشتن داد. از آنها خواست تا یک پیشنویس را سریع انجام دهند، سپس تدریس خود را در مورد حوزه هایی که در اولین پیشنویسها ضعیف انجام شده بود، برنامهریزی کرد.
فرآیند جدید، زمانی که آموزش چهره به چهره هنوز معمول بود، چیزی شبیه به این بود:
- دانشآموزان ابتدا پیشنویس مینویسند، سپس معلم پیشنویسها را ارزیابی میکند تا روندهای نوشتاری را برای بازخورد/آموزش کل کلاس آشکار کند.
- دانش آموزان پیش نویس دوم را پس از دریافت درس های کوچک هدفمند در گروه های کوچک از طریق چرخش بین ایستگاه می نویسند.
- دانش آموزان پیش نویس سوم را می نویسند و به دنبال آن کیفیت را از طریق چرخش بین ایستگاه بررسی می کنند.
- ارائه و ارزیابی.
قبل از همهگیری، این سیستم به خوبی کار میکرد، اما آموزش از راه دور شد، انجام چرخش بین ایستگاه بسیار سختتر شد. فریدن میدانست که به وسیلهای نیاز دارد که دانشآموزان را قادر به ارزیابی خود کند، همراه با منابعی که بتواند به آنها کمک کند تا مهارتهایی را که برای پیشرفت به آنها نیاز دارند بیاموزند.
در این میان، فریدن سرفصل رابلین را دید و میدانست که پاسخ را پیدا کرده است. اکنون چرخه نوشتن او از الگوی مشابهی پیروی می کند که قبلاً روی آن کار می کرد و HyperRubric اکنون جای درس های کوچک هدفمند را گرفته است:
۱٫ دانش آموزان پیش نویس اول را بر اساس یک درخواست می نویسند.
دانش آموزان یک پیش نویس نسبتاً سریع اول را با پشتیبانی آموزشی بسیار کمی از سمت معلم می نویسند. از آنجا، فریدن پیشنویسها را بررسی میکند.
۲٫ معلم ابر سنجه می سازد.
فریدن اکنون یک HyperRubric بر اساس روندهایی که در پیش نویس اول دید، ایجاد می کند، زمینه هایی برای رشد که برای بسیاری از دانش آموزان مشترک است. او میگوید: «حداکثر سه مورد را در نظر می گیرم.چون اگر واقعاً بخواهم این یادگیری با آن ها بماند، اگر واقعاً بخواهم آنها آن را ارزشمند ببینند، آنگاه باید آن را به آیتمهایی با اهمیت بسیار بالا تقلیل دهم.» او هر سلول ابر سنجه را به درسهای کوچکی پیوند میدهد که به دانشآموزان کمک میکند تا به آن سطح خاص برسند.
۳٫ دانش آموزان خود ارزیابی و پیش نویس دوم را می نویسند.
دانشآموزان کار خود را با استفاده از ابر سنجه ارزیابی میکنند، روی پیوندهای درسهای کوچک کلیک میکنند و تجدیدنظر میکنند. فریدن میگوید: «به محض اینکه آنها درس را یاد میگیرند، بر پیشنویس آنها تأثیر گذاشته می شود.»
در اینجا نمونه ای از ابر سنجه برای نوع نوشته های متقاعد کننده آمده است، که در آن تمرکز بر سازمان است. دانش آموز سطح فعلی خود را شناسایی کرده است، درس کوچکی را در مورد انتقال در سطح بعدی تکمیل کرده است، و در مورد این روند تاملی نوشته است:

هنگامی که پیش نویس دوم نوشته شد، دانش آموزان فریدن تامل دیگری در مورد تغییرات ایجاد شده در پیش نویس خود می نویسند:

از آنجا این چرخه میتواند با خودارزیابی، تأمل و بازنگری بیشتر ادامه یابد تا اینکه تکلیف برای ارسال به معلم آماده شود.
سوالات دیگر درباره HyperRubrics
ما در حال بررسی نمونههایی از مهارتهای واحد در یک سنجه هستیم، اما از معلمان انتظار میرود استانداردهای مختلفی را آموزش دهند. چطور می توان این کار را انجام داد؟
در مدرسه رابلین، جایی که آنها سیستم آموزشی سه ماهه را اجرا می کنند، او اخیراً بر روی حدود هشت پیشرفت در هر سه ماهه تمرکز کرده است. او هشت حوزه مهارتی را از طریق تکالیف مختلف در طول ترم مورد هدف قرار می دهد.
او میگوید: «این یک تغییر شدید برای من بود، در ابتدا زیاد به نظر نمیرسید. من عادت دارم اگر فقط بتوانم موضوع را در یک متن تجزیه و تحلیل کنم، احساس می کنم چیزی است که در حال یادگیری هستیم. اما وقتی آن را گسترش دادم و در مورد آن از نظر پیشرفت های یادگیری فکر کردم، باید متوجه می شدم که هر کاری که انجام می دادم، دانش آموزان پنج مهارت جداگانه را یاد می گرفتند. آیا این بدان معناست که این تنها چیزی است که می آموزیم؟ قطعاً نه، اما از نظر پیشرفت هایی که من واقعاً با آنها عمدی دارم، باید یاد می گرفتم که آن را به خیلی بیشتر از آنچه قبلاً به آن عادت داشتم محدود کنم.”
فریدن استفاده خود از HyperRubric را به انواع خاصی از تکالیف محدود کرد. «اگر معلمی هستید که به این حرف گوش میدهید و فکر میکنید، اوه، به نظر میرسد که من باید یک سه ماهه کامل را برای تنظیم یک ابر سنجه صفر کنم و برای آن آماده نیستم باید بگویم من در واقع از ابر سنجه به عنوان یک نقطه در نوع خاصی از تکلیف استفاده می کنم.
در مورد نمرات چطور؟ اگر قرار است اینها پیشرو باشند، چگونه و چه زمانی به دانش آموزان نمره می دهید؟
رابلین بسیاری از نمرات خود را بر اساس کنفرانس هایی که با دانش آموزان دارد در نظر می گیرد. “مکالمات ما حول پیشرفت های یادگیری است. میانگین نمرات منجر به نمره نهایی آنها می شود. اما من این نمرات را در طول زمان میانگین نمیگیرم. لزوماً به این معنا نیست که من اولین تلاش های آن ها و آخرین تلاش هایشان را (به طور مساوی) حساب می کنم. ما هشت مهارت داشتیم. به طور کلی، اجرای نهایی آن ها چه بود یا عملکرد ثابت آن ها در آن هشت مهارت کدام بود؟ ثابت ترین یا جدیدترین نمراتشان همان چیزی است که نمره نهایی آن ها را برای دوره تعیین می کند.”
هنگامی که فریدن نمرات را با ابرسنجه محاسبه می کند، بیشترین وزن را به تامل و بازتاب دانش آموزان می دهد. «استاندارد “تمرکز” است که تلاش میکند آنها را در به سوی پیشرفت حرکت دهد. اما من از دانشآموزان در مورد نمرات بسیار، بسیار میپرسم!”
“آیا میتوانید به من توضیح دهید که چگونه این یادگیری که در میانه این تکلیف داشتید بر پیشنویس دوم تأثیر گذاشت؟ و سپس اینجاست که من تمام انرژی و اهمیت خود را متمرکز می کنم و ارزش نمره دانش اموز را حدس می زنم.”
برای کسب اطلاعات بیشتر در مورد نحوه استفاده رابلین و فریدن از ابر سنجه می توانید آنها را در توییتر در @Mr_Rablin و @SurthrivEDU پیدا کنید.
****************************
ابر سنجه ها همچنین در مبحث تکالیف اصیل و طراحی سنجه در این بخش نیز می تواند بسیار کارآمد باشد برای آشنایی بیشتر با تکالیف اصیل این پست را ملاحظه فرمایید.